وقتی داشتیم راجع به چیزایی حرف می‌زدیم که سلیقه‌مون متفاوت بود، مثل اینکه من آبی دوست داشته باشم و اون قرمز دوست داشته باشه، از حالت چهره‌ش، از چشماش فهمیدم چرخ‌دنده‌های مغزش دارن تکون می‌خورن و داره به این فکر می‌کنه تو رابطه‌بودن با من تصمیم درستی بوده یا نه. اینا رو تو چشماش دیدم.

واسه من این تفاوت‌ها دوست‌داشتنی بودن. حداقل واسه من تفاوت‌هایی نبودن که تو رابطه اختلال ایجاد کنه.

مهم نیست به هر حال. این هم قراره آخرین پستم باشه.