147

وقتی داشتیم راجع به چیزایی حرف می‌زدیم که سلیقه‌مون متفاوت بود، مثل اینکه من آبی دوست داشته باشم و اون قرمز دوست داشته باشه، از حالت چهره‌ش، از چشماش فهمیدم چرخ‌دنده‌های مغزش دارن تکون می‌خورن و داره به این فکر می‌کنه تو رابطه‌بودن با من تصمیم درستی بوده یا نه. اینا رو تو چشماش دیدم.

واسه من این تفاوت‌ها دوست‌داشتنی بودن. حداقل واسه من تفاوت‌هایی نبودن که تو رابطه اختلال ایجاد کنه.

مهم نیست به هر حال. این هم قراره آخرین پستم باشه.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سای
    • جمعه ۶ خرداد ۰۱

    146

    دلم می‌خواد یه وبلاگ دیگه درست کنم. اینجا آمار الکی داره و اذیتم می‌کنه.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سای
    • پنجشنبه ۵ خرداد ۰۱

    145

    تنهایی رو دوست ندارم. همیشه هم تنهام. اگه وجود نداشتم دیگه تنهایی رو حس نمی‌کردم.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سای
    • چهارشنبه ۴ خرداد ۰۱

    144

    ازت متنفر نیستم. نمی‌دونم اینا رو می‌خونی یا نه، ولی کاش می‌تونستم بغلت کنم و بهت اطمینان بدم که اشکالی نداره. زندگی همینه. بالا و پایین داره. دلم می‌خواد باهات حرف بزنم. آره، ناراحتم. ولی زندگی همینه.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سای
    • جمعه ۳۰ ارديبهشت ۰۱

    143

    ازت متنفرم.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سای
    • پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۰۱

    142

    خیلی درد دارم... .

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سای
    • چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۰۱

    141

    من هیچ‌وقت مهم نبودم.

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • سای
    • جمعه ۲۳ ارديبهشت ۰۱

    140

    I don't desrve to live. I don't want to die, but giving in these suicidal thoughts is easier. I don't want to die. I want to live. But everything's frustrating me so much that I can't take it anymore. Help me. I don't want to die.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سای
    • يكشنبه ۱۸ ارديبهشت ۰۱

    139

    هرروز از خودم می‌پرسم «ممکنه منم قابل دوست‌داشتن باشم؟»

    این‌جوری نیست که از خودم بدم بیاد، ولی خب... . :(

    ممکنه یه روز کسی منو با همه‌ی نواقص و کم و کاستی‌هام دوست داشته باشه؟

    سنم هی بالاتر می‌ره، ولی تجربه‌ای به دست نمیارم. کسی هم دلش نمی‌خواد با یه آدم بی‌تجربه وارد رابطه بشه.

    کاش معمولی بودم. کاش مثل بقیه راحت‌تر عاشق می‌شدم و راحت‌تر وارد رابطه می‌شدم. بارها شده به خودم بگم، خب سای چی می‌شه بری بلایند دیت؟ چی می‌شه خیلی چیزا رو با کسایی که بهشون حس رومانتیک نداری تجربه کنی؟ واقعاً از ته دلم می‌خواد که باونم، ولی حتی تصورش هم اذیتم می‌کنه.

    من حتی به‌ندرت رو کسی کراش می‌زنم، دیگه حس رومانتیک که... .

    چرا این‌جوری‌ام؟ کاش من «من» نبودم. کاش مثل بقیه بودم. کاش خجالتی نبودم.

    خیلی تلاش می‌کنم بهتر بشم ولی هیچ فایده‌ای نداره. 

    می‌دونم نباید بذارم روابط گذشته روم تاثیر بذاره، ولی:

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

    من دوست‌داشتنی نیستم.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سای
    • جمعه ۱۶ ارديبهشت ۰۱

    138

    این‌قدر تنهام که دلم می‌خواد از فضای مجازی برم. کسی که دلش برام تنگ نمی‌شه.

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سای
    • جمعه ۱۶ ارديبهشت ۰۱
    Are your wings created from
    ?the same pain as mine
    کلمات کلیدی